۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۲, یکشنبه

عشق


همه جا در همه ی محافل عرفانی می شنویم که همه چیز عشق است و عشق است و عشق است و مسیر رسیدن انسان به خدا عشق است ........ بله ولی چگونه؟ با چه توضیحاتی و با چه کشف رمز هایی؟
                                                           خدا
                                                                   مسیر ، مسیر عشق است
                                                        انسان
مسیر ، مسیر عشق است . ولی در ابتدا که متولد می شویم این عشق ، صد درصد معطوف به خودمان است، و این عشق قرار است که صد در صد معطوف به بیرون شود ، پس همواره سر و کار ما با عشق است . از بدو تولد تا انتها. ولی یک نوزاد جز خودش هیچ چیز را نمی شناسد. اگر مادرش را می خواهد، برای خودش می خواهد. همه ی انسان ها عاشق خود متولد می شوند ( خود شیفته) . بخشی از مسیر تکامل تغییری است که در این عشق به خود ایجاد می شود.
این مراتب مختلفی دارد. مرحله ی اول : عشق به خود، آنجا که گفتند: وسجَدوا الآدم فَسَجَدوا (34 بقره) این رمز است که همه ی ملائک که ستون های هستی هستند ، همه معطوف به ما هستند. حتی خود خداوند گفت : فتبارک الله احسن الخالقین (64غافر)، و ما شدیم کانون توجه واین باعث شد که ما متوجه خودمان شویم و عشق را پیدا کنیم . ولی کجا؟  در خودمان! این اولین فازی بود که طی کردیم و اولین انرژی ما انرژی ستایشی یا انرژی توجه است؛ که پایین ترین انرژی است . اکنون نیز وقتی از کسی تعریف می کنیم ، او این انرژی را که انرژی نوع دوم یا انرژی ستایشی است را می گیرد. مثلاً یک نفر خیلی خسته است ، ولی اگر از او ستایشی به عمل آید ، مثلاً بگوییم چه لباس زیبایی پوشیدی ، فوراً شارژ می شود و یک انرژی را از درون حس می کند. و بر عکس اگر به کسی که شارژ و سر حال است ، ایرادی بگیریم، انرژی از دست می دهد . از این طریق می توان از دیگران انرژی گرفت و این اساس جنگ های روانی و تشعشعاتی است.
در زندگی های قبلی ما غذا نمی خوردیم و از هستی کسب انرژی می کردیم ، کما اینکه آثارش از آن موقع هست .
ما باید با بلوغ عرفانی و بلوغ روانی این انرژی ستایشی را قطع کنیم و دیگر به این انرژی نیازی نداشته باشیم . پس نمی توان کسی را که به بلوغ عرفانی رسیده ، دشارژ کرد. او با تمجید و تعریف و تکذیب نه انرژی می گیرد و نه انرژی از دست می دهد.
ما در چرخه های قبل بدون خوردن غذا کسب انرژی می کردیم و در این چرخه ما در وضعیتی هستیم که می توانیم عشق به خود را، به بیرون معطوف کنیم . این یعنی رحمانیت. رحمانیت یعنی عشق به بیرون از خود . یعنی خورشید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر